نقش جدی فناوری در توسعه اقتصادی،و بویژه اهمیت انتخاب فناوری را،نخستین بار حدود بیست سال پیش شوماخر مورد تاکید قرار داد.در کتاب مشهورش به نام کوچک،زیباست گفت:
انسان جدید در شور و هیجان ناشی از کشف قدرتهای علمی و فنی اش،نظام تولیدی به وجود آورده است که طبیعت را به تاراج می دهد و نوعی از جامعه که به آدمی زیان می رساند.
انتخاب فناوری نه تنها بر تولید و محصولات،و غیره اثر می گذارد.پیش از این فرض بر این بوده است که فناوری های کشورهای صنعتی برای توسعه (کاراندوز)،در مقیاس بزرگ،و کاملا متمرکز هستند.برای گرداندن اینها به صورت کارآمد،به ساخت حمایتی پیچیده بازار،آموزش،مواد خام،تولیدات،قطعه های یدکی،نظامهای ارتباطی ارزان و کارآمد نیاز هست.
شوماخر در کشورهای در حال توسعه دو عامل اساسی دیده است:
1_اکثریت جمعیت در روستاها به سر می برند و با فقر زندگی می کنند،و بیکاری شدید و توسعه نیافتگیجدی از ویژگیهایی این زندگی است.
2_در نتیجه چنین وضعی،برای مهاجرت جمعی از روستاها به شهرها عاملی اجتناب ناپذیر وجود دارد و بسیاری از این مهاجرتها با مشکلات غیرقابل حل اجتماعی،اقتصادی و محیطی ربروست.
متاسفانه فناوری های سرمایه بر و در مقیاس کلان،به این مشکلات دامن می زنند.چون سرمایه بر و کاراندوزند،نمی توانند پابه پای عرضه ی در حال افزایش کار،مشاغل کافی ایجاد کنند.از این گذشته،نوع کالاهایی که تولید می کنند عموما از نوعی نیست که نیازهای مردم تهیدست را برآورده سازد.همچنین این گونه فناوری ها انواع خاصی از تسهیلات زیرساختی را ایجاب می کند،به معیارها و هنجارهای آموزشی شکل می دهد،بر الگوهای مصرف و شیوه های زندگی اثر می گذارد،و الگوی واردات_صادرات را تحمیل می کند.
بنابراین،جوهر استدلال برای فناوری مناسب این است که فناوری های سرمایه بر،متمرکز،پیچیده و گرانبهای کشورهای غنی عموما برای کشورهای فقیر،و بویژه به حال جوامع روستایی آنها نامناسب است.برای برآورده ساختن نیازهای آنها باید فناوری تازه ای کشف یا طراحی شود که واسط میان فناوری های سنتی و فوق جدید باشد و این دو را یگانه کند.
شوماخر اسم این گونه فناوری ها را فناوری (میانه)(intermediate) گذاشته و معتقد است:(فناوری هایی که برای کشورهای در حال توسعه مناسب است باید مردمی مدار (people centered) باشد.از اسم که بگذریم،نکته مهم این است که انتخاب فناوری برای مردم به این منظور است که به نیازهایشان در میان سلسله ای از انتخابهای بدیل و در عین حال به حداقل رسانیدن اثر زیانبار انتقال فناوری از کشورهای پیشرفته به کشورهای وارد کننده،پاسخ بگوید.
البته در تاکید بر انتخاب فناوری باید میان علم از یک سو و فناوری از سوی دیگر،یعنی میان شناخت علمی و کاربرد آن،تمایزی روشن گذارد.شناخت قوانین علمی،مطلق است و دشوار بتوان از شناخت یا علم (مناسب)یا (میانه) سخن به میان آورد.اما کاربرد شناخت می تواند اشکال بسیار متفاوتی داشته باشد و به انواع بسیار گوناگونی از فناوری و روشهای عمل بیانجامد.اینجاست که ضرورت امکان انتخاب هوشمندانه به میان می آید.
از این گذشته،فناوری مناسب بر اساس دیدگاهی فلسفی با مفاهیم صلح،عدم خشونت و بقا ارتباط دارد و بر شان انسان و اخلاق کار تاکید می ورزد.این مفهوم در چارچوب برنامه ریزی بر سیاستهای کوتاه مدت و بلندمدت،هر دو،تاکید دارد که مشوق اتکا به نفس و تمرکززدایی(decentralization) خواهد بود؛البته با توجه به برنامه ریزی و تصمیم گیری در قالب رهیافت منطقه ای.بنابراین،فناوری مناسب عبارت است از یک مفهوم،مجموعه ای از اندیشه ها یا چارچوبی که در قالب آن برای توسعه جامعه اندیشه و عمل شود.
غرض از این مفهوم،ایجاد مبنا و تامین روشهایی برای انتخاب و توسعه فناوری است.
ادامه دارد…
More Stories
انتخاب مفهوم مناسب(1)
دکتر کاظم جلالی
اینجا عینکتان را عوض کنید!