2 آبان 1403

باشگاه کشاورزان جوان

کانون روستازادگان سرزمین آفتاب

باشگاهی برای کشاورزان جوان

نگاهی به یک تجربه موفق برای توسعه روستا

چگونه روستاها را توسعه دهیم؟

نام های مختلفی از تشکیلات های متعددی حتما به گوشتان خورده است که هر کدام به نحوی به دنبال کمک رسانی به روستاها بوده اند یا دغدغه توسعه منطقه ای داشته اند یا در جهت کمک به محرومین انگیزه مند بوده اند.

جهاد سازندگی،بسیج سازندگی،گروه های جهادی،NGOهای مختلف و … وجه مشترک بسیاری از فعالیت این گروه ها در دو دهه اخیر،یاری رسانی با حضور در روستا بوده است.

گروه های جهادی به روستاها می روند و خانه می سازند،NGOها به روستاها می روند و برای مردم آن جا کمک می برند،پزشکان به روستاها می روند و رایگان مردم را ویزیت می کنندو…علی رغم ارزشمند بودن تمامی فعالیت های یاد شده و یادنشده،همه این حرکت ها به نقیصه ای گرفتارند.

هیچ کدام از این فعتالیت ها روستاها را رشد نمی دهند که هیچ،گاه مخدرند!

روستاها توسعه می یافتند،ولی کم جمعیت می شدند.روستا چیزی نداشت که اهل خود را،به ویژه جوانانش را،در خود نگه دارد.

این جاست که سوال عوض می شود:

چگونه روستاها را روستاییان توسعه دهند؟

این،انگیزه و ایده اصلی شکل گیری مجموعه (باشگاه کشاورزان جوان) بود.تلاشی برای آنکه جوانان روستا برانگیخته و پر انگیزه شوند تا خودشان روستایشان را آن طور که دوست دارند بسازند.دغدغه ها عوض می شود!

دیگر مسئله این نیست که یک روستا خانه بهداشت دارد یا نه،به آنجا آبرسانی شده است یا نه،روستا روش مناسب آبیاری را انتخاب کرده یا نه،

مسئله این است که:چرا جوانان روستا دغدغه ای ندارند که آبیاری روستا را بهبود دهند؟

آیا جوانان روستا به اندازه کافی انگیزه دارند روستایشان را متحول کنند؟

آیا جوانان روستا به اندازه کافی اعتماد به نفس دارند تا آن چه می خواهند انجام دهند؟

آیا جوانان روستا به اندازه کافی می دانند چه می توانند انجام دهند؟آیا جوانان روستا به اندازه کافی امید…

از کتابخوانی تا باشگاه

آقای ناصر صاحبی،از جهادی های قدیمی،موسس این نهاد مردم بنیاد است.صاحبی،در جوانی با شعار (کتاب خوان بسازیم) به ساختن کتابخانه ها در روستاها رو می آورد.

کتاب خوان سازی،با کتاب خانه سازی شروع می شد و به جلسات بحث و تحلیل و برنامه های مهارت آموزی و برنامه های اجتماعی در همان روستا کشیده می شد.سال ها بعد با کمک همان جوانان روستایی بنای کار روی مدل جدید مدیریت روستا زده می شود.

صاحبی در این باره می گوید: (با کمک همین بچه های آل یاسین،گفتم میخواهم روی مدل مدیریت مردمی روستا کار بکنم که اول،به مردم متکی باشد،دوم ،بتواند مسائل فرهنگی و اجتماعی خودش را سامان بدهد.

تشکل هایی را که در داخل کشور بود،مطالعه کردیم،خواستیم از طریق اینترنت،چهار کشور را بررسی کنند؛اول آلمان به دلیل نظمشان،دوم ژاپن به دلیل آینده نگری که در حوزه برنامه های جوانان دارند،مثل تاسیس سازمان کشاورزان فردا،سوم هند،به دلیل مشابهت هایی که در برخی زمینه ها با کشورمان دارد و چهارم سنگال به دلیل برنامه هایی که برای توانمندسازی مناطق محروم داشتند.رسیدیم به اینکه در روستا باید سازمانی مردم نهاد داشته باشیم مربوط به جوانان روستایی.سن جوانی را هم 16 تا 29 سال نمی دانیم؛چون بر آموزه های دینی مبتنی نیست.سن جوانی 16 سال تا 45 سال اعلام کردیم.

یک تفریح ارزشمند

نتیجه این مطالعه می شود الگوی باشگاه کشاورزان جوان.باشگاه یعنی تفریح،محیطی با حضور همفکران،در جمع،منزوی نبودن،

صاحبی می گوید:برای اینکه این الگو را ارائه بدهم،یک خاطره از مقام معظم رهبری می خوانم:تفریح من در مدت طلبگی،(در جمع منزوی نبودن)به مدرسه خودمان می رفتم،جو طلبه ها برایمان جو شیرینی بود.طلبه ها دور ه جمع می شدند صحبت و گفتگو و تبادل اطلاعات می کردند و حرف می زدند.محیط مدرسه برای خود طلبه ها مثل یک باشگاه محسوب می شد،در وقت بیکاری آنجا دور هم جمع می شدند.

صاحبی در ادامه بیان می کند:این سازمان مردم نهاد را برای وزیر آن وقت جهاد،معرفی کردم که باشگاه کشاورزان جوان می تواند در کنار مدیریت توسعه روستا،کتابخانه ها را هم اداره کند؛اشتغال ایجاد کند؛آموزش و ترویج داشته باشد؛امور فرهنگی داشته باشد؛ورزش و نشریه و سایت داشته باشد.در واقع همه بچه های روستا را،چه آن ها که رفته اند و چه آن ها که مانده اند،زیر چتر خودش جمع کند و حرف برای گفتن داشته باشد.

باشگاه کشاورزان جوان یکی پس از دیگری در روستاها تشکیل می شود.یک نمونه،روستای کریم آباد رشتخوار که می رفت خالی از سکنه شود،ناگهان زنده می شود،روند مهاجرت معکوس می شود،جوانان برمیگردند،

برنامه توسعه روستا توسط خود جوانان نوشته می شود…و اکنون دغدغه این روستا پس از موفقیت توسعه کشاورزی و دامداری،توسعه کار و اشتغال،توسعه آموزش و پرورش در روستا و جذب گردشگر است!کریم آباد رشتخوار خراسان تنها یک نمونه است و این نمونه ها در جنوب کرمان یا شمال خوزستان کم نیستند.

برای برانگیختن

موفقیت جوانان روستاها یکی پس از دیگری و در میان گذاشتن تجربیات خود با دیگر روستاییان سراسر کشور باعث جذب شدن بیش از پیش جوانان روستاها به مجموعه باشگاه کشاورزان جوان و کسب تجربه و الگوها از این نهاد می شود.

اردوهای جهادی جدید شکل می گیرد!دانشجویان دانشگاهها دیگر نه برای دیوار کشی یا کانال سازی که برای برانگیختن روستاییان به روستاها می روند.

حضور مستمر 18 ماهه برخی مدیران جوان باشگاه کشاورزان جوان در روستاهای اطراف شوش،نتیجه اش می شود احیای کشاورزی،تولید و زندگی روستاییان آن منطقه و از آن مهم تر گسترده تر شدن شبکه کشاورزان جوان در سراسر کشور.

باشگاه کشاورزان جوان،نه یک تشکیلات پر بودجه و نه یک خیریه سانتی مانتال.نه کرور کرور نیروی انسانی به روستاها روانه کرد و نه برای شروع کارش کرور جذب بودجه.

بلکه با کاشتن بذر خودباوری و ارائه یک الگوی مشخص و فراهم کردن کانالی برای تبادل نظر،همفکری و انتقال تجربیات،زمینه رشد و گسترش روستا را به دست خود روستائیان،نباید نقش اخلاص،صفا،کار جهادی شبانه روزی،تلاش بی چشم داشت و دغدغه مندی و پر انگیزگی اعضای این باشگاه را در گسترش فعالیت و اثرگذاری کارهای این نهاد فراموش کرد.

باشگاه کشاورزان جوان به دانه ای ماند که چون نخست سر از خاک برآورد جوانه و شاخه ای نازک و ضعیف بود،بعد از آن قوت یافت تا آنکه ستبر و قوی شد و بر ساق خود راست و محکم ایستاده است،طوری که کشاورزان را در تماشای خود حیرت آورد.(سوره فتح،آیه 29).

About Author