2 آذر 1403

باشگاه کشاورزان جوان

کانون روستازادگان سرزمین آفتاب

توسعه اجتماعی در نواحی روستایی(12)

dav

پیشینه تاریخی

هوردا و شماری از سایر گروههای کوچک اقلیت،از نظر قومی و زبانی با گروههای گوندز و وانا بسیار متفاوت اند.آنها ساکنان اولیه بخش بزرگی از نیکولونیا بودند،اما به تدریج توسط گروههای گوندز و وانا به نامساعدترین نواحی در بخش مرکزی کشور رانده شدند.در حال حاضر،فقط در حدود 50000 نفر هوردا باقی مانده است،که بیشتر آنها در نواحی نیمه خشک گوندوانالند غربی و قسمتهایی از دو بخش مجاور آن زندگی می کنند.

وضعیت جاری توسعه

درهنگام سر شمایر سال 1990،در حدود 24000 نفر هوردا در گوندوانالند وجود داشتند.تعداد آنها از سال 1980(سرشماری قبلی)تا آن زمان به طور چشمگیری کاهش پیدا کرده بود،و این ظاهرا به علت باروری پایین،مرگ و میر بالا و مهاجرت کوچک اما قابل ملاحظه آنها،مخصوصا جوانان،به خارج از آن ناحیه بود.

آنها اساسا مردمی کوچ نشین و چوپان هستند،اگر چه کمبود چرا گاه و فشار دولت بسیاری از آنها را مجبور کرده است که خانه های نیمه دائمی بنا کنند و به کشت چند محصول بپردازند.سطح زندگی آنها بسیار پایین تر از میانگین بخش است(با چهارگوش 3_2 مقایسه کنید).برای مثال،میزان مرگ و میر نوزادان در سال 1990 برابر با 110 نفر بود(میانگین بخش 68 نفر بود).برآوردها نشان می دهد که 25 تا 30 درصد از کودکان دچار سوءتغذیه مزمن هستند(میانگین بخش به ترتیب 9%)،میزان باسوادی بزرگسالان  برای مردان 25% و برای زنان 17% است(میانگین بخش به ترتیب 62% و 53%)،درآمد نقدی بسیار ناچیز است،و دارائیهایی نظیر وسیله نقلیه،دوچرخه،گاوآهن و رادیو تقریبا وجود ندارند.دام تنها ثروت این مردم را تشکیل می دهد،که آن را برای تامین نیازهای نقدی به فروش می رسانند،هرخانوار به طور متوسط در حدود 50 واحد دام دارد.میزان دسترسی آنها به خدمات اجتماعی نیز کاملا پایین تر از میانگین بخش است. برای مثال،فقط دو مدرسه ابتدایی در آن ناحیه وجود دارد،که فقط 40% از پسران و 33%از دختران در آنها درس می خوانند(در مقایسه با میانگین بخش که به ترتیب 89%و 78% است) و مدرسه متوسطه در آنجا وجود ندارد.فقط یک درمانگاه و مقادیر بسیار کمی از ذخایر اصلاح شده آب در آنناحیه وجود دارد.

مشکل توسعه

بحثهای زیادی در نیوکولونیا درباره دلای عدم توسعه گروه کوردا مطرح است.در مکتب فکری در این خصوص وجود دارد.یکی اسدلال می کند که افراد گروه کوردا به سنتها پای بند هستند و در برابر هر گونه تلاش توسعه از بیرون مقاومت می کنند.مکتب دیگر،مشکل اصلی را آن می داندکه کورداها دارای نمایندگی موثر نیستند و مورد تبعیض سایر گروههای قومی،که کورداها را حقیر می شمارند،قرار می گیرند.احتمالا حقایقی در این دو دیدگاه وجود دارد،اما تجارب اخیر نشان می دهد که دلیل دوم احتمالا از همه مهمتر است.گروه هوردا در دور باطل ناتوانی ،آسیب پذیری،فقر و انزوا گرفتار آمده است.

از مجموع 44 عضو شورا فقط 3 نفر به گروه هوردا تعلق دارند و به دلیل آنکه این 3 نفر بی سواد هستند و به زبان دیگری تکلم می کنند،آنها در جلسات شورا یا فاقد نقش هستند یا سهم اندکی دارند.گروه هوردا هیچ نماینده ای در سطح ملی ندارد،زیرا آنها فقط بخش کوچکی از رای دهندگان غرب گوندوانالندرا،که تحت تسلط گروه وانا قرار دارد،تشکیل می دهند.افزون بر این،بیشتر تلاشهای عناصر شورا یا دولت مرکزی و تلاشهای سازمانهای غیر دولتی برای هدایت منابع به سمت گروه هوردا توسط سیاستمداران محلی یا ملی،که خواهان تصرف منابع برای نواحی خود هستند،عقیم مانده است.

 

نمونه ای از این امر،پیشنهادی بود که در سال 1988 توسط یک سازمان غیردولتی خارجی تحت نام سازمان بین المللی توسعه جهانی برای اجرای یک پروژه همه جانبه توسعه روستایی در منطقه 5 مطرح شد.هنگامی که این پروژه در شورای بخش مورد بحث قرار می گرفت،هر دو جناح گوندووانا در شورا،تحت حمایت اعضای خود در مجلس ،برای آنکه پروژه مورد نظر به جای منطقه 5 در نواحی خود آنها به اجرا درآید،به مبارزه برخاستند.به علاوه،یک سازمان غیر دولتی دیگر نیز با این پروژه مخالفت کرد؛این سازمان یک سازمان مذهبی به نام نجات مردم بود که در میان گروه هوردا به مدت چندین سال مشغول فعالیت بود،هر چند که از نظر گفتگوهای مذهبی یا فعالیتهای توسعه پایدار موفقیت چندانی کسب نکرده بود.نتیجه نهایی این شد که سازمان بین المللی توسعه جهانی آن پروژه را در بخش دیگری مستقر کرد؛این بخش ناحیه ای بود که با همان مشکلات از نظر خشکسالی و فقر مواجه بود،اما ساکنان آن را گوندها تشکیل می دادند و یک فرد متنفذ نمایندگی آنها را در مجلس بر عهده داشت.

————————————————————————————————————————————————————————

چالشی که دست اندرکاران توسعه اجتماعی روستا توسعه اجتماعی روستاها در این موقعیتها در پیش دارند،آن است که بتوانند راههای شکستن دور باطل فقر و ناتوانی را بیابند.این کار آسانی نیست زیرا به مفهوم مقابله با نیروهای مهم سیاسی است،نیروهایی که برنامه  ریزان توسعه روستایی معمولا هیچ تسلطی بر آنها ندارند،یا تسلط بسیارناچیزی بر آنها دارند.راههای ممکن برای حل این مشکل در فصل هشتم،که در آن برنامه ریزی برای محرومان به طور ویژه مطرح می شود،مورد بررسی قرار گیرد.

 

About Author