طرح مسئله :
حاشیه نشینی فقط متعلق به جمهوری اسلامی ایران نیست!با رجوع به تاریخ ایران و بررسی تحولات این سرزمین در دوران حکومت پهلوی،می توان دریافت که پس از اجرایی شدن لایحه اصلاحات ارضی و همزمان با تخلیه روستاها،میزان شهرنشینی در ایران روند صعودی به خود گرفت بنحوی که در سال 57 نزدیک به 47% جمعیت ایران شهرنشین شده بودند(میزان شهرنشینی در سال 1335 برابر است با 31.4% کل جمعیت*.پژوهشگران دلایل متعددی از جمله بیکاری،فقر،قهر طبیعت،فروپاشی اقتصاد کشاورزری،ورود فناوری های جدید،تفاوت در سطح زندگی،افزایش درآمدهای شهری،گسترش ارتباطات و افزایش جمعیت را دلایل عمده مهاجرت در ایران مطرح کرده اند.
این جریان افسار گسیخته مهاجرت از روستا به شهر صرفا موجب افزایش جمعیت شهرها و کلانشهرها نشد،بلکه باعث پیدایش پدیده های چون زاغه نشینی،آلونک نشینی،حلبی آباد و… در اطراف و داخل شهرهای بزرگ شد.رویش چنین مناطقی از آن جهت بود که کشاورزانی (نیروهای کار) که به امید یافتن شغلی مناسب و کسب درآمد بیشتر با رنج کمتر،معیشت روستایی را رها کرده و به شهر کوچ کردند،به دلیل عدم توانایی مدیریت زندگی شهری مجبور به سکونت در سکونتگاههای غیر رسمس شهرها شدند.از سوی دیگر،شهروندانی که بنا به دلایل اقتصادی،دیگر توان زندگی در محلات رسمی شهر نداشتند نیز محکوم به زندگی در چنین سکونتگاه هایی بودند آماری که از جانب مسئولین در سال 98 مطرح شد بیانگر سکونت 19 میلیون نفر در مناطق حاشیه نشین کشور است.
حاشیه نشینی در جهان
بنا به آمارهای رسمی اسکان بشر سازمان ملل،اکنون حدود یک میلیارد از جمعیت شهری جهان در مناطق حاشیه زندگی می کنند.در گزارش چالش های آلونک نشینی در سال 2003 آمده است،حداقل 40 درصدسکونتگاه های جهان به عنوان آلونک طبقه بندی می شوند.بنا به تعریف سازمان ملل،خانواده ای که از آب استاندارد،امنیت مالکیت،استمرار در محل سکونت و وسعت کافی برای زندگی محروم باشد،حاشیه نشین محسوب می شود.حاشیه نشینی فقط به محرومیت در حوزه زیرساخت محدود نمی شود.رواج انواع بزه ها،مشاغل کاذب و غیر رسمی،خرده فرهنگ ها،خرید و فروش و مصرف انواع مواد مخدر ویژگی های بارز این مناطق است.
در سطح جهان الگوهای گوناگونی در مواجهه با سکونتگاه های غیر رسمی بکار برده شده است.برنامه خانه سازی اجتماعی (دهه 60 میلادی)،طرح زمین_خدمات و همچنین برنامه بهسازی زاغه ها(دهه 70)،توانمندسازی(دهه 80)و شهرهای بدون زاغه (2000 به بعد)الگوهای جهانی در رابطه با مقابله با حاشیه نشینی بشمار می آیند.
کشورهای در حال توسعه راهکارهای متعددی از جمله کوچ اجباری،پاک سازی و تغییر نقشه مکان،ارتقاءمنطقه،ارتقاءجامع و … را بکار بسته اند و هر کشوری نتایج قابل توجهی کسب کرده اند.برخی از تجربیات کشورها عبارت است از:
هند: سال 2009 دولت هند یک برنامه غیرواقعی و وحشیانه برای رها کردن کشور از حاشیه نشینی طی مدت پنج سال اعلام کرد و به موجب این طرح آنها به زاغه های فقرا حمله کرده و خانه هایشان را ویران کردند.شهر بمبئی بیشترین مناطق حاشیه نشین را دارد.
تایلند: در تایلند،دولت برنامه ای در دستور کار قرارداد که به موجب آن وضع مردم حاشیه نشین را بهبود می بخشید.طبق این برنامه به ساکنان این مناطق یارانه و وام هایی جهت تعمیر و سر و سامان دادن خانه هایشان پرداخت می شد.این پروژه همچنان در حال اجراست و مسئولانش معتقدند اگر این روند ادامه داشته باشد،وضع این مناطق تغییر خواهد کرد و سبک زندگی مردم عوض خواهد شد.
کلمبیا:دولت کلمبیا با بهبود بخشیدن سیستم حمل و نقل در مدلین،دومین شهر بزرگ خود و زیرساخت های آن توانست وضع مناطق حاشیه نشین را بهبود بخشد اگر چتل و جنایت در این مناطق کارهای زیادی مانده که باید انجام دهد اما همین اقدام توانسته از نرخ قتل و جنایت در این مناطق به طور چشمگیری بکاهد.
کنیا:دولت کنیا هم به کمک مردم حاشیه نشین خود رفته و برای آنها آپارتمان هایی در مناطق دیگر ساخته و از طریق برنامه های حمایتی به قیمتی بسیار ارزان در اختیار این مردم قرار داد.اما مشکلی که این میان وجود داشت این بود که مردم حاشیه نشین،این آپارتمان ها را نوعی فرصت کسب و کار دیدند و آنها را به افراد طبقه متوسط جامعه با نرخ های چهارتا پنج برابر یارانه شان اجاره دادند و این بار با جیب پر پول به همان زاغه های خود برگشتند. البته مشکلاتی از قبیل نبود خدمات شهری مناسب جلوی رونق این مناطق را گرفت.به طور مثال گاهی اوقات برخی آپارتمان ها تا سه هفته آب نداشت و عجب این که این مردم برای داشتن بهداشت بهتر و آب مجبور می شدند به زاغه های خود بازگردند.متاسفانه دولت کنیا بارها نتوانسته است برنامه های کمک رسانی اش را بدرستی اجرا کند.
ادامه دارد…
More Stories
اصلاح ساختارهای ناسازگار
مجموعه سوالات درباره حاشیه نشینی
عملکرد ایران در مواجهه با حاشیه نشینی