طرح مساله
در مواجه با پدیده حاشیه نشینی مشاهده می شود اغلب رویکردهای موجود به پدیده حاشیه نشینی و مهاجرت عمدتا به دنبال پاسخ به سوالاتی از این جنس هستند:اینکه حاشیه نشینان از چه گروهی هستند،چرا مهاجرت انجام می شود،چرا این اقشار حاضر به سکونت هستند،آسیب های حاشیه نشینی چیست و…
آنچه که بیشتر از پاسخ به این پرسش ها در پژوهش های نظری حائز اهمیت است این است که جنس این پرسش ها و بسیاری دیگر از این نوع سوالات حرکت در مسیر همیشگی و تکراری بوده و در عبارتی کلی تر می توان گفت عمده این طرح مسائل رویکرد مهندسی اجتماعی شده ای را برای مقابله با حاشیه نشینی بر می گزیند.مهندسی اجتماعی که به دنبال مدیریت تفکر در اذهان مردم،جوامع و کارشناسان و ساخت و تربیت کاربرانی است تا در یک قالبی خاص،که همان توسعه غربی است،تفکر و اندیشه کنند.کاندیدای اصلی دامن زدن به این مهندسی تفکر در کشورهای جهان سوم،به گونه ای که حجم وسیعی از دامنه تحقیقات و پژوهش های این حوزه به آسیب شناسی این پدیده برمیخیزند،خلاقیت و نوآوری مواجهه صحیح با این پدیده اجتماعی را می گیرند و در معنای وسیع تر کشورهای جهان سوم را به کاربرانی برای اجرای نقشه استعماری خود بدل می کنند.به عنوان مثال در پژوهشها به بررسی زندگی دوزیستی برای مهاجران روستایی می رسیم،حال آنکه این دوزیستی از نگاه محقق غیربومی و از بیرون دوزیستی محسوب می شود در حالی که خود مهاجر شهر و روستا را در یک نوعی از زندگی تعریف می کند و زندگی در شهر و روستا را یک راهبرد می بیند.به عبارت دیگر این دوزیستی که محققان می گویند در واقع یک زندگی عادی و طبیعی برای روستاییان محسوب می شود که به پذیرش رسمی او رسیده است.
More Stories
جامعه شناسی روستایی حیات اجتماعی
لازمه پیشرفت علمی ایران اسلامی
بخشی از مباحث روابط شهر و روستا