3 آذر 1403

باشگاه کشاورزان جوان

کانون روستازادگان سرزمین آفتاب

پایش و ارزشیابی بخش کشاورزی(3)

5_چارچوب داده ای

به منظور پاسخ گویی به نیازهای پایش در هر یک از سطوح چهارگانه (درون دادها،برون دادها،دستاوردها و اثر)،نظام پایش باید به اطلاعات حاصل از منابع مختلف متصل باشد.این امر فقط به این مفهوم نیست که هر سطح به شاخص های متفاوتیی نیاز دارد،بلکه بر این موضوع دلالت دارد که نیازهای کاربرد از نظر دوره،سطح پوشش و دقت،بر اساس سطح شاخص متفاوت خواهد بود.

شاخص های ناظر بر درون دادها در تصمیم گیری های کوتاه مدت،اطلاعات خوبی در اختیار می گذارند،از این رو باید به طور مکرر و منظم_در صورت امکان هر یک تا شش ماه یک بار_تولید شوند.وضعیت مشابهی نیز در مورد شاخص های برون دادها حاکم است،ولی دوره گزارش می تواند احتمالا طولانی تر باشد.با حرکت به سمت نتایج و اقدام به جمع آوری اطلاعات بیشتر درباره ارباب رجوع،به جای تاکید بر موسسه ارائه کننده خدمت،وظیفه جمع آوری داده ها پیچیده تر می شود.باید زمان لازم برای آگاه شدن ارباب رجوع و شروع استفاده آنان از خدمات عمومی در نظر گرفته می شود.ممکن است در چند سال اول،شواهد کمی از دستاوردها مشاهده شود.بنابراین طراحی برنامه در خصوص تهیه جدول زمانی گزارش دهی ،مثلا یک تا دو ساله،پذیرفته می شود.ولی این موضوع مهم است که فرایند مذکور،از همان ابتدای پروژه شروع شده و از اولین گزارش برای استقرار وضعیت پایه استفاده شود.

ارزشیابی اثرات تکاملی،در مراحل بعدی_اغلب چندین سال پس از تکمیل پروژه_انجام می شود.هرچند چارچوب زمانی،ممکن است انعطاف پذیرتر باشد،ولی چالش تحلیلی این چنین نبوده و تجارب از منظر جمع آوری داده ها به ما می آموزند که توافق در خصوص ایده های اساسی و حیاتی مربوط به چگونگی ارزشیابی پروژه،از همان ابتدا حاصل می شود،زیرا ارزشیابی ممکن است در گرو ایجاد طرح آزمایشی،به منظور جداسازی اثرات،با و بدون حضور پروژه باشد.

کتاب مرجع،توجه فراوانی نسبت به ضرورت زیرساخت آماری قوی اختصاص داده و دامنه ای از ابزارهای آماری متفاوت موجود را بررسی می کند.رایج ترین و آشکارترین ابزار پایش دستاوردهای برنامه توسعه کشاورزی و روستایی،پیمایش خانوار است.این پیمایش داده های را فراهم می کندکه می توانند برای نشان دادن نتایج گروه های جمعیتی مختلف،تفکیک شوند.همچنین مزیت تامین اطلاعات ذی نفعان و غیر ذی نفعان را دارد.پیمایش خانوار ،ودل های مختلفی داردکه از نقاط قوت و ضعف خاصی برخوردار بوده و می توانند مورد استفاده قرار گیرند.این کتاب مرجع،نقاط قوت و ضعف نسبی آنها را ارزیابی کرده و هزینه های آن را برآورد می کند.سرشماری جمعیت،کامل ترین سطح پوشش را دارد،هر چند بدبهی است که سرشماری برای پایش روزانه مناسب نیست،ولی این مدل مهم است،زیرا چارچوبی را برای تقریبا همه فعالیت های پیمایشی خانوار،شامل پیمایش ها و سرشماری های کشاورزی فراهم می کند.

پیمایش ها و سرشماری های کشاورزی تناسب بسیار زیادی با پایش برنامه هی توسعه کشاورزی و روستاییی دارند،زیرا معمولا آنها تنها ابزار پایش تغییرات سطوح تولید محصولات و عملکردها هستند.پیمایش های خانوار چند موضوعی تلفیقی،شکل دیگری از تحقیق هستند که به طور فزاینده رایج شده اند.این پیمایش ها به عنوان پیمایش های پایه که می توانندبرای اندازه گیری سطوح فقر،تعیین مشکلات بالقوه نیازمند توجه و به طور کلی شناخت ساز و کارهای مواجهه خانوارها با وضعیت دشوار زندگی مورد استفاده قرار گیرند،بسیار مناسب اند.

ضعف بزرگ این پیمایش ها،دشواری اجرای آنهاست و بسیاری از کشورها،در مقیاس بزرگ و پیچیده،ظرفیت تحلیلی و پیمایشی انجام موفق و منظم این کار را ندارند.پبمایش های خانوار ساده تر و سریع تر،به طور روزافزونی رایج می شوند. هرچند پیمایش های عرضه خدمات،زمان زیادی است که در تحقیقات بازار مورد استفاده قرار گرفته اند،ولی الحاق آن به مجموعه توانمندی های پیمایشی دفتر آمار ملی،نسبتا به تازگی روی داده است.این پیمایش ها برای پایش نتایج اولیه بسیار مناسب اند.اجرای آنها آسان بوده و می توانند به صورت سالانه و بدون ایجاد اختلال در پیمایش های دیگر که ممکن است بر عهده دفتر آمار ملی باشد،تکرار شوند.

یک نظام پایش و ارزشیابی مناسب،علاوه بر پیمایش های خانوار،از طیف گسترده ای از دیگر ابزارها استفاده خواهد کرد.این ابزارها می توانند پیمایش های جامعه_که می توانند بر پایه نمونه های احتمالی یا غیر احتمالی هدایت شوند_و پیمایش ها و مطالعات کیفی شامل ارزیابی های مشارکتی،بحث های گروه تمرکز و ارزیابی های سریع از قبیل پیمایش های مشاهده ای باشند.همچنین پیمایش های موسسه محور مانند پیمایش ها کمی عرضه خدمات می توانند نقش مهمی در برجسته کردن محدودیت های طرف عرضه ایفا کنند،زیرا امکان انجام تحلیل سوابق اداری را دارند.

پیام عمده کتاب مرجع آن است که یک ابزار،نمی تواند پاسخ گوی همه نیازها باشد و هر نظام پایشی،به احتمال زیاد،شاخص ها را از چندین منبع رسمی و غیر رسمی به دست می آورد.از آنجا که ظرفیت سازی الزامی،ممکن است زمان بر باشد،این کتاب برای کشورهای با نظام های آماری کمتر توسعه یافته،تعدادی میان برهای ممکن را پیشنهاد می کند.

بسیاری از کشورها،دفاتر آمار ملی خود را در چرخه ای باطل،گرفتار دیده اند.در این چرخه کاربران متوجه می شوند که تصور آنان در خصوص صحت برخی موارد نادرست بوده است،زیرا یافته های آماری با تاخیر زمانی ارائه شده و به طور دقیق،کامل نیستند.در مواردی این موضوع،به بی اعتنایی کاربران نسبت به تلاش های دفتر ملی آمار منجر شده و در فرایند مربوطه،سبب توقف تامین بازخورد در خصوص چگونگی بهبود پایگاه های داده ای می شود.اثر پویا و زاینده و اجتناب ناپذیر چنین روندی،کاهش منابع آمارها و در نتیجه تضعیف ظرفیت دفار ملی آمار است.هرچند آینده،امید بخش تر به نظر می رسد و علائم موجود به همراه برخی مساعدت ها،حاکی از آن است که این دفاتر قادرند،ظرفی خود را بازسازی کرده و پاسخ گوی تقاضاهای اطلاعاتی جدیدی باشند که مورد نیاز پایش راهبردها توسعه ملی هستند.

ادامه دارد…

About Author