1 آذر 1403

باشگاه کشاورزان جوان

کانون روستازادگان سرزمین آفتاب

نظام دانش بومی (4)

اولین (evelyn،1995) ویژگی های زیر را برای منظومه دانش بومی بر شمرده است که در نوع قابل ملاحظه است:

1_مردم روستایی و محلی به عنوان سهامداران اصلی نظام دانش بومی به شمار می روند و از این رو این نظام،به آرایه هایی همچون بودن،عامه گرایی و غیره آراسته می شود.عامه مردم دوست دارند اطلاعات کمی در مورد هر چیزی داشته باشند و این امر نقطه مقابل متخصصان است که می خواهند در موارد محدودی اطلاعات زیادی کسب نمایند؛

2_نظام های دانش بومی کلیت نگر هستند؛مردم محلی به طور معمول مجموعه ای از مشکلات مربوط به هم را یکجا می بینند و به دنبال حل آنها از طریق به کارگیری دانش خود در قالب یک دید کل نگر هستند؛

3_نظام های دانش بومی،فرهنگ،ارزش ها و نظام اعتقادی جامعه را بازتاب می دهند؛اعتقادات و باورهای مردم بخشی از دانش بومی است و ضرورتا از دانش فنی قابل تفکیک نیست.به دلیل داشتن بار ارزشی،تغییر یک رویه و عمل نامطلوب مشکل است،زیرا ریشه عمیق در باورهایی دارد که سایر دیدگاههای موجود در فرهنگ نیز  بر آن تاثیر می گذارد؛و

4_در چارچوب نظام های دانش بومی،کم ترین و خطرپذیری به بیشترین سوددهی ترجیح داده می شود؛به واقع اجتناب و گریز از خطر برای مردم محلی مهم است.

مرکز دانش بومی برای کشاورزی و توسعه روستایی مستقر در دانشگاه آیوا،ویژگی های زیر را برای دانش بومی بر شمرده است(عمادی و عباسی،1378):

1_دانش بومی کل نگر است:دانش بومی توسط حواس پنجگانه و نیروی الهام کسب می شود و به وحدت معلومات می انجامد،برخلاف دانش رسمی که سمعی،بصری و جزیی نگر است.

2_دانش بومی شفاهی است:نگارش و مستند سازی دانش بومی،اگر با فعالیت های کاربردیهمراه نباشد،آن را از دسترس کسانی که می توانند به پالایش آن کمک نمایند خارج می کند؛.

3_دانش بومی توضیحی نیست:نمی توان از یک استاد فن انتظار داشت که دلیل کارایی روش خود را به زبانی که دیگران درک می نمایند.توضیح دهد؛

4_دانش بومی محلی است:دانش بومی در چارچوب محیطی و اقلیمی خاص خود پدید می آید و کارآیی آن متاثر از مکان و زمان است.به عبارت دیگر،دانش بومی موثر در یک نقطه جغرافیایی و زیست بوم معین لزوما در همه جا کارگر نیست.این خصیصه مبین همآمیزی دانش بومی با سایر مولفه های اجتماعات محلی است؛

5_دانش بومی مردمی است:در حالی که تاکید دانش رسمی بر صرفه جویی در وقت و نیز انحصار دانشگاه ها و موسسات تحقیقاتی است،دانش بومی پذیرا،مشوق و نیازمند مشارکت هر چه بیشتر مردم در یادگیری،اشاعه و تفزودن به آن است.از اینرو در توسعه دانش بومی تک تک افراد جامعه در نقش پنداشنه می شوند؛و

6_دانش بومی سیر قهقرایی می پیماید:با مرگ افراد پیر و سالخورده و اضمحلال نهادهای سنتی به عنوان پرورندگان و حافظان دانش بومی،گنجینه عظیمی از دانش بومی از بین می رود.در این راستا هر اقدامی برای گردآوری دانش بومی اضطراری است.

بیشتر مطالعات صورت گرفته برای تبیین دانش بومی اغلب از سوی مردم شناسان،قوم شناسان و انسان شناسان اجتماعی به عمل آمده است.علی رغم مطالعات صورت گرفته،اطلاعات محدودی راجع به لنتقال نظام مند دانش محلی بین جوامع و فرهنگ های مختلف خصوصا از جوامع سنتی به کشورهای صنعتی وجود دارد.به منظور پیشبرد مطالعات مربوط به دانش بومی روی آوردن به روش شناسی های پژوهش کیفی و مشارکتی نظیر تئوری بنیانی،پدیدارشناسی،قوم شناسی انتقادی،تحلیل معناشناختی و غیره در کنار بهره گیری مناسب از روش های تاویلی ضروری می نماید.

 

About Author