13 آذر 1403

باشگاه کشاورزان جوان

کانون روستازادگان سرزمین آفتاب

امنیت

تعریف امنیت

امنیت از ریشه لاتین (SECURES) گرفته‌شده است که ازنظر لغوی به معنای (نداشتن دلهره و دغدغه) است. در لغتنامه دهخدا در مقابل کلمه امنیت، (بی خوف، امن، بی بیمی، ایمنی، ایمن شدن) آمده است. در لغتنامه عمید نیز واژه امنیت (در امان بودن، ایمنی، بی_ترسی، آرامش و آسودگی) معنی شده است.

با ذکر موارد فوق در خصوص مفهوم لغوی امنیت، اکنون می‌توان امنیت را احساس رهایی از تشویش اضطراب، ترس (نصری:1381)

بااحساس آرامش و اطمینان خاطر (ماندد:1379) دانست.

امنیت به معنای از بین رفتن نگرانی‌ها و تهدیدات است. درواقع واژه امنیت بدون وجود عنصر تهدید، هیچ‌گونه مفهومی ندارد، همان‌طور که اگر ظلمتی وجود نداشت هرگز نمی‌توانستیم مفهوم روشنایی را درک کنیم، چنانچه هیچ تهدیدی وجود نداشت، واژه امنیت هیچ‌گونه معنا و مفهومی نمیافت. چنانچه بخواهیم به زبانی ساده امنیت را تعریف کنیم می‌توانیم بگوییم امنیت یعنی (استفاده بهینه از فرصت‌ها برای رفع تهدیدها) از این تعاریف می‌توان نتیجه‌گیری نمود که امنیت از دو عنصر اساسی تهدید و فرصت سرچشمه می‌گیرد (خلیلی:1381). بنابراین تحقق و گسترش امنیت از یکسو منوط به مقابله با تهدیدها است و از سوی دیگر پیامد بهره‌گیری از فرصت‌ها. سازمان‌های مردم‌نهاد با توجه به ماهیتشان می‌توانند به‌طور مستقیم و غیرمستقیم بر این دو عنصر یعنی مبارزه با تهدیدات و بهره‌گیری از فرصت‌ها تأثیرگذار باشند.

تعریف امنیت انسانی

امنیت انسانی واژه‌ای نسبتاً جدید است که امروزه به‌صورت گسترده برای تعریف تهدیدات داخلی پیچیده یا جنگ داخلی، قتل‌عام و نژادپرستی و بی‌خانمانی همراه شده است. محققان بسیاری سعی در تعریف و تشریح این واژه داشته‌اند و هرکدام تفاسیر مختلفی از امنیت انسانی داشته‌اند. با گسترش این واژه، بحث امنیت انسانی توجه بسیاری از محققین را به خود جلب نمود. برخی از این محققین امنیت انسانی را برابر با امنیت ملی تعریف نمودند. ایشان معتقد بودند، برقراری امنیت ملی موجب برقراری امنیت انسانی می‌شود و دولت‌ها باید تمام توان و بودجه امنیتی خود را صرف برقراری و حفظ امنیت ملی نمایند. آنچه بدیهی است این است که توسعه امنیت ملی تأثیر مستقیمی بر گسترش امنیت انسانی دارد ولی آیا در کشورهایی که از امنیت ملی بالایی برخوردارند، احساس امنیت در آن‌ها بالاست؟ تحقیقات نشان می‌دهند که مردمی که در کشورهایی که ازنظر امنیت ملی در سطح بالایی قرار دارند زندگی می‌کنند، آن‌چنان احساس امنیت نمی‌کنند.

 

امنیت انسانی و امنیت ملی باید به‌صورت دوجانبه یکدیگر را تقویت نمایند که معمولاً این اتفاق می‌افتد. ولی کشورهای امن لزوماً برای مردمشان امنیت ندارند و یا به زبانی دیگر لزوماً در کشورهای امن امنیت انسانی وجود ندارد. حفاظت از شهروندان در برابر حملات خارجی تنها می‌تواند یک شرط لازم برای حفاظت از افراد باشد، اما این شرط کافی نیست. چراکه در طول 100 سال گذشته بسیاری از مردم توسط دولت‌هایشان کشته‌شده‌اند تا اینکه ارتش‌های خارجی آن‌ها را به قتل رسانده باشند. هدف سنتی امنیت ملی دفاع از کشور در برابر تهدیدات است و تمرکز امنیت انسانی در برابر آن، حفاظت از تک‌تک افراد جامعه است.

 

متأسفانه طرفداران نظریه (همسانی امنیت ملی و امنیت انسانی) نتوانستند نظریه و اعتقادات خود را اثبات کنند. پس‌ازآن و به دلیل اینکه چارچوب‌های تحلیلی که به‌صورت سنتی، جنگ‌های بین کشورها را شرح داده‌اند_و سیاست‌گذاری‌ها را برای پیش‌گیری از آن‌ها مقرر داشته‌اند_و هیچ ارتباطی با خشونت‌های داخلی کشورها نداشتند لازم بود که نگاهی مجدد به مقوله امنیت انسانی شود. آمار ارائه‌شده نشان می‌دهند که خشونت‌های داخلی اکنون بیش از 95% درگیری‌های مسلحانه را تشکیل می‌دهد (UNDP:2005). به‌هرحال، توافق همه‌جانبه درباره آن تهدیدات فردی که مردم باید در برابرشان تحت حفاظت قرار بگیرند تعریف‌نشده است. در این اقدام محققین مقوله امنیت انسانی دودسته طرفدار پیدا کردند.

 

گروه اول یا حامیان مفهوم محدودتر امنیت انسانی، بیشتر دنباله‌روی همان نظریه‌پردازان پیشین بودند و نگاه خود را روی تهدیدات خشونت‌آمیز فردی و حفاظت از جوامع و افراد در برابر خشونت داخلی متمرکز نمودند. ولی طرفداران معنای گسترده امنیت انسانی نگاه دقیق‌تر و نوینی به این مفهوم داشتند. آن‌ها مدعی هستند که موارد موردبحث در امنیت انسانی باید مفاهیم گرسنگی، بیماری، فقر، حقوق فردی و انسانی و بلایای طبیعی را نیز در برگیرد؛ زیرا این موارد انسان‌های بیشتری را تا جنگ، قتل‌عام و تروریسم به هلاکت رسانده است. رویکرد سیاستمداران امنیت انسانی، بر این است که به‌ اندازه‌ای که برای جنگ‌ها برنامه‌ریزی می‌کنیم باید به دنبال حفاظت از مردم در برابر این تهدیدات نیز باشیم. این گروه در گسترده‌ترین تدوین خود از برنامه‌های امنیت انسانی، تأمین اقتصادی و شأن انسانی را نیز در این رویکرد وارد کرده‌اند.

 

رویکرد جدید امنیت اجتماعی موجب تغییر توجهات از رویکرد (دولت‌محور) به رویکرد (مردم محور) ؛ به‌منظور ارتقاء امنیت و تمرکز بر مردمی که به‌طور بالقوه درخطر هستند، شد (UNDP:1994). بر اساس نظریات طرفداران گستردگی مفهومی واژه امنیت انسانی، می‌توانیم تعاریفی جدید از امنیت انسانی ارائه کنیم. در یک از این تعاریف می‌توان امنیت انسانی را توانمندی شهروندان برای تأمین سلامت خود در مقابل مخاطرات ناشی از اعمال حاکمیت دولت‌ها و سوانح طبیعی تعریف نمود.

About Author