توسعه اجتماعی به عنوان یک فرآیند یادگیری
چگونه می توان چنان تغییر مثبتی در شرایط اجتماعی به وجود آورد که منشا توسعه اجتماعی باشد؟پاسخ دادن به این پرسش کار آسانی نیست؛چرا که پاسخ ما به جنبه ای خاص از توسعه اجتماعی بستگی دارد.بیشتر مطالب بقیه این فصل و فصلهای بعدی،به طور مستقیم یا غیر مستقیم،به راههای دستیابی به توسعه اجتماعی مربوط می شود.
با این همه،یک نکته کلی بسیار مهم وجود دارد که در مورد تمامی جنبه های توسعه اجتماعی صدق می کند و از این رو،ذکر آن در این مرحله ضروری است.آن نکته این واقعیت است که توسعه اجتماعی را نباید یک عملیات مکانیک قلمداد کرد،بلکه آن را باید به منزله فرآیندی در نظر گرفت که به مردم و شیوه های زندگی آنها مربوط می شود.این موضوع پیامدهای چندی از جهت رهیافت کلی برای طرحها و پروژه های توسعه اجتماعی در بر دارد و به علت ارتباط تنگاتنگ توسعه اجتماعی با توسعه اقتصادی،این پیامدها برای سایر انواع فعالیت توسعه نیز وجود دارد.
اولا،این بدان معناست که هیچ راهی وجود ندارد که بتوان آن را یگانه راه پرداختن به جنبه ای خاص از توسعه اجتماعی قلمداد کرد،زیرا این مسئله تا حدود زیادی به افراد یا گروههای خاص مردم مورد نظر بستگی دارد.ممکن است کسی بتواند از تجارب جاهای دیگر درسی کلی بگیرد،اما این درسها باید با نیازها،اولویتها و خواسته های خاص مردم منطبق گردد.در چهار گوش 3_3 ،این نکته تشریح شده است.در این چهار گوش،توصیف شده است که هنگامی که مروجان کشاورزی سعی کرده اند تا نمونه یک پروژه توسعه را در دو روستای بسیار متفاوت گوندوانالند یعنی میوری وانا و ویری وانا به اجرا در آوردند،چه اتفاقاتی روی داده است.
ثانیا،این موضوع بر آن دلالت دارد که طرحها و پروژه ها را نمیتوان به یک شیوه خشک (تفصیلی )برنامه ریزی کرد،زیرا پیش بینی دقیق اینکه پس از اجرای آنها چه وقایعی رخ خواهد داد،غیر ممکن است.بنابراین،ما برای برنامه ریزی نیاز به یک رهیافت انعطاف پذیر داریم،رهیافتی که در آن پیشرفت از نزدیک تحت نظارت باشد و طرح اولیه پروژه ها با توجه به تجارب به دست آمده مورد تجدید نظر قرار گیرد،تعمیم داده شود یا (در صورت ضرورت)کنار گذاشته شود.در چهار گوش 3_3،این نکته نیز تشریح شده است.
ثالثا،این بدان معناست که مردمی که تحت تاثیر پروژه یا طراحی قرار می گیرند،باید در تمامی مراحل آن پروژه یا طرح،شامل برنامه ریزی،اجرا و نظارت،شرکت داده شوند.این تنها راهی است که می توان (عنصر انسانی)اساسی پروژه یا طرح را در آن جای داد.همچنین اینکه حائز اهمیت است که در این گونه موارد،برنامه ریزان و مروجان به مردم به منزله مشارکت کنندگانی فعال و برابر در فرآیند توسعه بنگرند و آنها را (اشیاء)منفعل توسعه قلمداد نکنند.هدف،باید در پیش گرفتن یک رهیافت گروهی باشد،رهیافتی که متخصصان و مردم هر دو از یکدیگر چیزهایی فرا بگیرند.اگر این نوع رهیافت مشارکتی در پیش گرفته شود،بسیاری از مشکلات توصیف شده در چهارگوش 3_3 در مورد پروژه توسعه قابل اجتناب است.
دانشمندان علوم اجتماعی اغلب برای توصیف رهیافت انعطاف پذیر،مشارکتی و متناسب با یک افراد،که در بالا برای برنامه ریزی تشریح شد،از اصطلاح (یادگیری اجتماعی)یا فرآیند یادگیری استفاده می کنند.در فصل نهم،نحوه اتخاذ چنین رهیافتی به طور مفصل توصیف شده است.
More Stories
سخنان امام صادق علیه السلام درباره کشاورزی
ظرفیت های توسعه کارآفرینی در مناطق روستایی
آموزش های روستایی در خدمت رشد و تعالی روستائیان